این روزها خیلی یادت میکنم؛ یاد کارهایی که
ازت برمیاد؛ آنهم فقط با یک اشاره!
یادمه مادربزرگ یلداییم، گاهی که میهمان
داشت، یادت میکرد: که ای کاش میآمدی، سفرهای پهن میکردی چنین و چنان و بعدش
هم سفره را جوری جمع میکردی که انگار نه انگار جمعیتی اینجا غذا خوردهاند.. بعد
هم همه جا رو تمیز میکردی و بی سر و صدا میرفتی دنبال کارت!
الان هم دختر شاه پریون! از تو چه پنهون،
کارهای من خیلی زیاده!
البته جای شکرش باقیه که همسفر اهل کمکه و
تقریبن همه کارهای سنگین خانه تکانی به عهدهی اوست!... و صد البته حواسش هم هست
که بهتره در چنین مواقعی یاد غول چراغ جادو بیفته ! J
شیراز، اسفند 1389
Spring Cleaning
۲ نظر:
سلام خانم تقوی
من مدتی ست نمی دونم شاید چند ماه است که به وبلاگتون سر می زنم، بسایر بسیار زیباست و این عکس رومیشه بارها و شاید هربار چند دقیقه به آن خیره شد همینطور عکسهای دیگر. پیشاپیش سال نو و نوروز را خدمت شما تبریک عرض می نمایم، سالی سرشار از شادی پیش رو داشته باشید.
سلام
ممنونم از نظرتون و خوشحالم که عکس هایم را دوست داشتید..
منهم سال نو و نوروز را به شما تبریک می گویم.
با بهترین آرزوها.
شاد باشید.
ارسال یک نظر