یکشنبه، بهمن ۰۳، ۱۳۸۹

تنهای سیستان







کوه خواجه یا اوشیدا تنها کوه دشت سیستان است؛ کوهی بازالتی و سیاه‌رنگ که در 30 کیلومتری شهر زابل قرار دارد و هنگام پر‌آبی هامون، به شکل جزیره درمی‌آید. زمانی که پدر همسفر دوران سربازی خود را در این استان می‌گذرانده، برای رسیدن به کوه از قایق‌های محلی به نام توتن استفاده می‌شده است. همان طور که در عکس‌ها می‌بینید، متاسفانه در هامون اثری از آب ندیدیم چه برسد به قایق سیستانی که توتن باشد!
بر روی کوه خواجه آثار تاریخی مهمی وجود دارد و از نظر مذهبی برای زرتشتیان، مسیحیان و مسلمانان مکانی مقدس به‌شمار می‌‌رود.
زرتشتیان بر این باورند که سوشیانت (آخرین منجی) از این مکان ظهور خواهد کرد. مسیحیان معتقدند که سه مرد دانا یا همان سه مغ، ستاره درخشان نویددهنده‌ی تولد حضرت مسیح را بر فراز این کوه دیده‌اند. و مقبره‌ی خواجه مهدی که بنا‌برباور اهالی شهیدی از خاندان آل علی ع بوده، زیارتگاه مسلمانان است.
از مناطق دیدنی این کوه، قبور سنگی مربوط به دوران اسلامی، کهن دژ پارسی، کک کهزاد، قلعه کافرون ، پیر گندم بریان و... را می‌توان نام برد.

بازدید از تمامی دیدنی‌های کوه خواجه زمان زیادی می‌طلبید. به‌خصوص برای ما که از کوه بالا رفتیم تا به قلعه برسیم و سپس از آنجا سطح کوه را طی کرده و بقیه آثار را دیدیم. تازه بعد که به زیارتگاه خواجه مهدی رسیدیم متوجه شدیم که عده‌ای از سمتی دیگر و با ماشین خود را به بالای کوه رسانده‌اند! حالا مسیر درستش کدام بود، نمی‌دانم؛ در سفر بعدی متوجه می‌شوم!

در پست‌‌های آینده بیشتر به جزئیات آثار دیدنی کوه خواجه می‌پردازم.

منبع: ویکی پدیا
Lonely Mount of Sistan
Zabol, Sistan n Baluchestan, Iran





یکشنبه، دی ۲۶، ۱۳۸۹

یک روز برفی




برف می‌بارد
برف می‌بارد به روی خار و خاراسنگ
کوه‌ها خاموش
دره‌ها دلتنگ
راه‌ها چشم‌ انتظار کاروانی با صدای زنگ...

سیاوش کسرایی


... راستش امروز می‌خواستم پس از مدتها برگردم به استان سیستان و بلوچستان. اما برف قشنگی می‌بارد و با اینکه هنوز فرصت نکرده‌ام از برف امسال تهران عکسی بیندازم، یک عکس از آهار برفی می‌گذارم به امید آنکه حالا حالاها از این کهنه لحاف فلک، پنبه ببارد!

آهار، 1388

A Snowy Day
 Ahar, Tehran, Iran


... همین عکس در یاهو! ...



یکشنبه، دی ۱۲، ۱۳۸۹

کودکی ام کو؟




 
برف می‌آمد...
سه سال پیش در تهران!
پسر بچه‌ای زبانش را باند فرود دانه‌های برف کرده بود.
چشم‌هایش پر بود از برق شادی.
کودکی‌‌ام را آورده بود پیش چشمم.
کاش برای چند لحظه مردم آن خیابان چشم‌هایشان را هم می‌گذاشتند!

جاده‌ی چالوس، زمستان 1389

Missing Childhood
 Chalous road, Alborz, Iran