شنبه، خرداد ۲۷، ۱۳۹۱

جاده





 اي روزهاي خوب که در راهيد!
اي جاده هاي گمشده در مه !
 اي روزهاي سخت ادامه !
 از پشت لحظه ها به در آييد !

قیصر امین پور (بخش کوتاهی از شعر "روز ناگزیر")

جاده بلده به رویان، خرداد 1391

Road
Balade - Royan road, Mazandaran , Iran

@: Click on Photo

۳ نظر:

Alireza Bahadorimehr گفت...

شاید این قطره میداند که به چشم من و تو یک جهان تارتر از این مه صبح گاهی میدهدش،
شاید اینجا رد پای رفتن آن دو عاشق را ز دنیا محو کرده با همان حس قشنگ،
شاید این رفتن به پشت آن مه رفتنی بی انتهاست، رفتن من، رفتن تو رفتن این مردمان بس قشنگ بی انتهاست،
من نفهمیدم، ولی بودن و رفتن را به چشم ما مردمان هر لحظه توان دیدن، گاه گاهی مه، این قطره های بیرنگ تر از هر چه هست در این دنیا، بر من نشان دادند زندگی را، قدر بودن را.

آتوسا تقوی گفت...

گاه گاهی مه، این قطره های بیرنگ تر از هر چه هست در این دنیا، بر من نشان دادند زندگی را، قدر بودن را... بسیار زیبا.. سپاس فراوان.

Alireza Bahadorimehr گفت...

و گاه گاهی مه به توری میماند که بر زلفان و صورت پر حس عروسی میکشند، عروس زیباست، مه خواهد رفت، جلوه خواهد کرد سبزی روی زمین روزی، من در آن روز تو را میبینم ای دوست دگرباره از سر مهر، بی پرده ای از جنس بهشت، پرده ها خواهند رفت، لیک اکنون که مه اینجا پیداست، من غنیمت میشمرم فرصت دیدار تو را، چون که مه عاقبت میرود آن روز که دل پاک شود، لیک این صحنه که با هم هستیم با همین مه زیباست، مه راز دل است، مه تور عروس است، مه قطره آبیست که به من مینگرد، مه فاصله را کم کرده، مه خاطره ها برده ز یاد، مه به من میگوید، دورترها خبری نیست، تا همینجا هستی به همان اندازه ی دل باید نگریست، گفتمش، دل اگر اندازه بلد بود اینگونه سخن با تو نمیگفت اکنون.