شنبه، خرداد ۲۷، ۱۳۹۱
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
برچسبها ( Labels )
طبیعت ایران ( Nature of Iran )
(137)
مکان های تاریخی ( Historical Places )
(57)
استان مازندران ( Mazandaran )
(54)
مناظر روستایی ( Rural Scenes )
(46)
زندگی روزمره ( Daily Life )
(45)
حيوانات ( Animals )
(41)
استان اصفهان ( Esfahan )
(38)
مردم خوب میهنم ( People )
(35)
استان تهران ( Tehran )
(32)
معماری ( Architecture )
(32)
استان سیستان و بلوچستان ( Sistan and Baluchestan )
(24)
استان هرمزگان ( Hormozgan )
(19)
آثار هنری ( Art Work )
(18)
استان یزد ( Yazd )
(15)
سیاه و سپید ( Black n White )
(15)
استان گیلان ( Gilan )
(12)
سرزمین رویای کودکی ( India )
(12)
آداب و رسوم ( Ceremony )
(11)
خراسان رضوی ( Khorasan e Razavi )
(11)
استان سمنان ( Semnan )
(10)
استان کرمان ( Kerman )
(9)
استان فارس ( Fars )
(8)
استان البرز ( Alborz )
(6)
استان بوشهر( Bushehr )
(5)
استان آذربایجان شرقی ( Azarbayjan e Khavari )
(3)
استان گلستان ( Golestan )
(3)
دنیای درون من ( My Inner World )
(3)
استان مرکزی (Markazi)
(2)
استان همدان ( Hamedan )
(2)
استان کرمانشاه ( Kermanshah )
(2)
استان قم ( Qom )
(1)
خدایا سلام ( KSA )
(1)
گاه بی عکسی...
(1)
۳ نظر:
شاید این قطره میداند که به چشم من و تو یک جهان تارتر از این مه صبح گاهی میدهدش،
شاید اینجا رد پای رفتن آن دو عاشق را ز دنیا محو کرده با همان حس قشنگ،
شاید این رفتن به پشت آن مه رفتنی بی انتهاست، رفتن من، رفتن تو رفتن این مردمان بس قشنگ بی انتهاست،
من نفهمیدم، ولی بودن و رفتن را به چشم ما مردمان هر لحظه توان دیدن، گاه گاهی مه، این قطره های بیرنگ تر از هر چه هست در این دنیا، بر من نشان دادند زندگی را، قدر بودن را.
گاه گاهی مه، این قطره های بیرنگ تر از هر چه هست در این دنیا، بر من نشان دادند زندگی را، قدر بودن را... بسیار زیبا.. سپاس فراوان.
و گاه گاهی مه به توری میماند که بر زلفان و صورت پر حس عروسی میکشند، عروس زیباست، مه خواهد رفت، جلوه خواهد کرد سبزی روی زمین روزی، من در آن روز تو را میبینم ای دوست دگرباره از سر مهر، بی پرده ای از جنس بهشت، پرده ها خواهند رفت، لیک اکنون که مه اینجا پیداست، من غنیمت میشمرم فرصت دیدار تو را، چون که مه عاقبت میرود آن روز که دل پاک شود، لیک این صحنه که با هم هستیم با همین مه زیباست، مه راز دل است، مه تور عروس است، مه قطره آبیست که به من مینگرد، مه فاصله را کم کرده، مه خاطره ها برده ز یاد، مه به من میگوید، دورترها خبری نیست، تا همینجا هستی به همان اندازه ی دل باید نگریست، گفتمش، دل اگر اندازه بلد بود اینگونه سخن با تو نمیگفت اکنون.
ارسال یک نظر