تو همان مردی، همان مرد قدیم
با تو میراثی است از درد قدیم
در تو خون خوشه ها جوشیده است
خوشه ها خون تو را نوشیده است
دست هایت بوی گندم می دهد
بوی یک خرمن تظلم می دهد
دارد آن فصل کسالت می رود
باز امید اصالت می رود
تازه کن آن روزهای خوب را
روزهای خیش و خرمنکوب را
چند فصلی کشت بذر عشق کن
هرچه قربانی است نذر عشق کن
سرخ کن یاس سفید یاس را
پاک کن گرد و غبار داس را
خوشه ی گندم پس از دی می رسد
داس تو افسوس، پس کی می رسد؟
قیصر امین پور
@: برای پدر
روستای کوچ، استان خراسان جنوبی
@: چرا روستای کوچ؟ در این روستا سنگ نگاره ی مهمی قرار دارد به نام لاخ مزار که جزء معتبرترین اسناد تاریخی جنوب خراسان است. مجموعه ی نگاره های لاخ مزار دوره ای طولانی- از پیش از تاریخ تا دوران متاخر اسلامی -را در بر می گیرد و شامل 307 مورد است.
البته تشخیص علائم و نشانه ها ی این سنگ نگاره کار ساده ای نیست و برای همین در کنارش نقشه ی راهنما نصب شده که بسیار کمک کننده است.
A Man from Kooch
Kooch, Khorasan Junobi, Iran
۷ نظر:
بسیار ممنون ام
مرسی بخاطر اطلاعاتی که ارائه داده اید
آتوسای عزیزم سلام
عکس بسیار زیباییست .حس و حال عجیبی دارد.
اطلاعات بسیار خوبی ارائه دادی.
متشکرم
موید باشی
سلام
دستتون واقعا درد نكنه...
ممنون! چه چهره ی آشنا و با صفایی دارد. در ذهن من تیپیک مردان روستاهای کویری دقیقا چنین چهره ایست.
مردی از کوچ!
و آیا مردی هست که آرزوی کوچ داشته باشد؟
وااسفا که مردمان نه تنها کوچ نمیکنند حتی آرزوی کوچ را هم فراموش کرده اند.
سلام
عکس های وبلاگ رو من نتونستم ببینم
ایشالا که نوع تازه ای از فیلتر ها نصیب این وبلاگ نشده باشه.
ممنونم بخاطر شعر زیبای قیصر و تک جمله ای که از نادر ابراهیمی و آتش بدون دود در برگ سبز نوشتید
داوود
سلام
نمیدونم چه مشکلی هست، من که میتونم عکس ها را ببینم.. در هر حال ممنونم که سر زدید، امیدوارم بزودی بتوانید عکس ها را هم ببینید.
ارسال یک نظر