شنبه، اردیبهشت ۰۹، ۱۳۹۱
یکشنبه، اردیبهشت ۰۳، ۱۳۹۱
دیگرستم
راستش فکر نمیکردم روزی از "دیگرستم"
سردرآورم! سرنوشت است دیگر!
10 کیلومتری که از نایبند به سمت راور حرکت
کنیم، به دیگرستم میرسیم. اگر از ظهر گذشته باشد، اولین چیزی که جلبتوجه میکند،
تنها رستورانی است که میتوانید در آن غذا بخورید؛ کاری ندارم که غذایش در حد و
اندازههای این نام نیست، اما باز از هیچی بهتر است؛ دستشان درد نکند.
از کنار پاسگاه نیروی انتظامی جادهای هست که
به سمت چشمه آبگرم دیگرستم میرود. آب این چشمه بسیار داغ است و در سرچشمه، بیش
از چند ثانیه نمیتوانید انگشت خود را داخل آب نگهدارید. اما همین آب که در مسیر
خود حرکت میکند، کم کم حرارتش را از دست میدهد و گرمای مطبوعی مییابد و قسمتی
از آن میریزد به استخری که در همان حوالی ساختهاند و کمی از آن هم در مسیرهای
دیگر به راه خود ادامه میدهد، از جمله در این جوی بین درختان نخل!
به نظرم خیلی خوب بود که سرچشمه حالت طبیعی خود
را داشت و مثلن آن را با بلوکهای سیمانی نبسته بودند یا مثل خیلی از چشمههای دیگر
که دیده بودم، لولهکشی نشده بود... اما در اینجا هم زباله بیداد میکرد! از پوشک
بچه گرفته تا انواع خوراکیها و... در آن اطراف دیده میشد و همانطور که میبینید
حتا سرچشمه هم بیبهره نمانده است!
پس از دیگرستم راهمان را به سمت راور ادامه دادیم.
فکر میکردیم میتوانیم با سرعت این جاده کفی را بپیماییم و قبل از غروب به کرمان
برسیم.
در سه راهی دیهوک برای اولین بار بود که میدیدیم
برای ماشینهای سواری ساعت میزنند! روی برگهی ما نوشته شده بود که تا پلیس راه راور،
با توجه به مسافت و سرعت مجاز، باید سه ساعت و نیم در راه باشیم... و گرنه اعمال
قانون میشویم! ولی ما مطمئن بودیم که بیش از اینها طول میکشد چون قرار بود هم
نایبند را ببینیم و هم دیگ رستم را...
اما راستش کار به این جاها نرسید. بعد از دیگرستم،
شرایط هوا رو به وخامت گذاشت و گرفتار طوفان شن شدیم! حدود 100 کیلومتر را به این صورت
سپری کردیم؛ دانههای شن خودشان را بهشدت به بدنهی ماشین میزدند و بوی خاک فضا
را پر کرده بود. به سمت کویر که نگاه میکردم مثل این بود که همه شنها دارند به
طرف ما میآیند؛ آنهم با چه عجلهای! نشد از این صحنه عکسی بیندازم از بس که دنیای
اطراف تک رنگ شده بود.
بر خلاف همسفر، من حسابی ترسیده بودم به خصوص وقتی
فکر میکردم اگر ماشین در این گیرودار خراب شود چه!؟... باز یاد فیلم "خیلی دور، خیلی نزدیک" افتادم.
به پلیس راه راور که رسیدیم، کسی آن برگه کذایی
را از ما نگرفت و در عوض، جاده را به سمت طبس بسته بودند و به ماشینها اجازه
تردد در این شرایط را نمیدادند. ما که به هر حال عبور کرده بودیم!!
دو روز بعد که از کرمان به بم میرفتیم، پلیس راه
پرسید: چرا پلاک ماشین را رنگ زدهاید؟ ما از همه جا بیخبر مانده بودیم که این
دیگر چه سوالی است! که یاد طوفان شن افتادیم و آن را بهانه کردیم. سرباز محترم گفت:
نه! این پلاک رنگ خورده! درستش کنید! گوشهای توقف کردیم که ببینیم ماجرا از چه
قرار است که متوجه شدیم این رنگ پاکشدنی نیست! چون در واقع قبلن به یاری دانههای
شن، پاک شده! سیاهیهای پلاک جلو، سفید شده بودند! بعدن فهمیدیم خودروهایی که در چنین
مسیرهای طوفانزایی! زیاد رفت و آمد دارند، ماشین را گریسکاری میکنند تا به رنگ
آن آسیبی نرسد.
عکس بالا را در جاده خور به طبس انداختم، ازاین
دست طوفان شن قبلن هم دیده بودیم اما عکسهای پایین طوفان شن به معنای واقعیش را تا
حدی نشان میدهند!
دیگرستم، اسفند 1390
Dig e Rostam
Hot spring in Dig e Rostam, Yazd , Iran
@: برای دیدن تصاویر در اندازه بزرگ تر، روی آن ها کلیک کنید.
Click on Photos
یکشنبه، فروردین ۲۷، ۱۳۹۱
کوچهای در نایبند
بی تردید نایبند روستای زیبایی است؛ روستایی
که به ماسولهی کویر شهرت دارد. گرچه ترجیح میدهم نایبند، خودش باشد، تا
روستایی شبیه ماسولهی زیبا یا هر جای دیگر. البته این مسئله بی دلیل نیست چون این
روستا بر روی صخره بزرگی در دامنه کوههای نایبند قرار گرفته و دورنمایی آن چنان
پیدا کرده است.
نایبند یکی از هدفهای سفر ما بود و برای
همین جاده دیهوک به راور را انتخاب کردیم وگرنه برای رسیدن به کرمان و ملحق شدن
به دوستانمان مسیرهای نزدیکتر و آشناتری داشتیم.
با
این وجود گاهی همه چیز مطابق میل آدم پیش نمیرود. آسمان این عکسها تا حدی نشان
میدهد که ما با هوای نامساعدی روبرو بودیم. نه میشد عکسهای خوبی بیندازم و نه
حتا شالم را محکم روی سرم نگه دارم! باد شدیدی میوزید و چون منطقه کویری است، شن
و خاک زیادی را به هوا بلند میکرد. روی صورت آدم که کرم ضد آفتاب باشد، تازه میفهمد
که این شنها تنها با شستشو دل میکنند.
از خور که به سمت طبس حرکت کردیم، نشانههایی
از بدی هوا آشکار شد و هر چه پیشتر میرفتیم، وضع پیچیدهتر میشد. پیش از سفر که
نقشههای هواشناسی را چک کرده بودیم، باد را نشان داده بود. اما اصلن فکر نمیکردیم
معنایش این باشد. برای همین از دیدن مناطقی در اطراف طبس صرفنظر کردیم و فقط سری
به باغ گلشن و پلیکانهای نازنینش زدیم و راهی شدیم تا دستکم بتوانیم نایبند و
سایر جاهایی که در این جاده قرار دارند را ببینیم؛ طبس را به راحتی میتوانیم در
مسیر سفرهای بعدی قرار دهیم.
نایبند کوچههای باریکی دارد با پستی و بلندیهای
بسیار و مردمی که در همان مدت کوتاه، مهربانیشان بر ما ثابت شد. همانطور که با
باد در جنگ تن به تن بودیم و سعی میکردیم کوچهها را پشت سر بگذاریم، بعضی از
مردم سرشان را از خانه بیرون میآوردند ، ما بیمعطلی سلام میکردیم و آنها با
گشادهرویی و کمی تعجب، جواب میدادند. گاهی میپرسیدند: " از کجا میآیید؟"
و با شنیدن "تهران" به لبخندی انرژیبخش میهمانمان میکردند... برای ما
معنایش این بود: "آفرین! از راه به این دوری!"
بیشترخانههای نایبند حد و مرز مشخصی ندارند
و بسیاری از فضاها مثل تنور، ورودیها و آغل مشترکند و به دلیل وجود قناتها و
چشمهها، باغها و زمینهای کشاورزی بسیاری دارد.
نای بند، اسفند 1390
An Alley in Nayband : A village in central desert of Iran
Nayband, Yazd, Iran
@: برای دیدن عکس ها در اندازه بزرگ تر، روی آن ها کلیک کنید.
Click on photos
سهشنبه، فروردین ۲۲، ۱۳۹۱
پلیکان ِ گلشن
یکی از پلیکان های نازنین باغ گلشن
این هم یکی دیگه شون!
تابلویی روی محل نگهداری پلیکان ها نصب کرده بودن با این اطلاعات:
گونه: پلیکان سفید
Plecanus Onocrotatus
مرفولوژی: 140-175 سانتی متر، منقار دراز، زرد، دارای کیسه جلویی منقار آویخته
نوع تغذیه: گوشت خوار
نوع زیستگاه: آب های بزرگ خشکی، باتلاق ها، مرداب ها
پراکندگی در ایران: دریاچه ارومیه، دریاچه هامون (!!)
نوع زندگی: دسته جمعی منظم و در ارتفاع زیاد
رفتار تولید مثلی: ایجاد کاکل مجعد در پشت سر
محل لانه سازی: نی زارها
طبس، اسفند 90
Pelicans in Golshan Garden
Tabas, Yazd, Iran
شنبه، فروردین ۱۹، ۱۳۹۱
چهارشنبه، فروردین ۱۶، ۱۳۹۱
یکشنبه، فروردین ۱۳، ۱۳۹۱
اشتراک در:
پستها (Atom)
برچسبها ( Labels )
طبیعت ایران ( Nature of Iran )
(137)
مکان های تاریخی ( Historical Places )
(57)
استان مازندران ( Mazandaran )
(54)
مناظر روستایی ( Rural Scenes )
(46)
زندگی روزمره ( Daily Life )
(45)
حيوانات ( Animals )
(41)
استان اصفهان ( Esfahan )
(38)
مردم خوب میهنم ( People )
(35)
استان تهران ( Tehran )
(32)
معماری ( Architecture )
(32)
استان سیستان و بلوچستان ( Sistan and Baluchestan )
(24)
استان هرمزگان ( Hormozgan )
(19)
آثار هنری ( Art Work )
(18)
استان یزد ( Yazd )
(15)
سیاه و سپید ( Black n White )
(15)
استان گیلان ( Gilan )
(12)
سرزمین رویای کودکی ( India )
(12)
آداب و رسوم ( Ceremony )
(11)
خراسان رضوی ( Khorasan e Razavi )
(11)
استان سمنان ( Semnan )
(10)
استان کرمان ( Kerman )
(9)
استان فارس ( Fars )
(8)
استان البرز ( Alborz )
(6)
استان بوشهر( Bushehr )
(5)
استان آذربایجان شرقی ( Azarbayjan e Khavari )
(3)
استان گلستان ( Golestan )
(3)
دنیای درون من ( My Inner World )
(3)
استان مرکزی (Markazi)
(2)
استان همدان ( Hamedan )
(2)
استان کرمانشاه ( Kermanshah )
(2)
استان قم ( Qom )
(1)
خدایا سلام ( KSA )
(1)
گاه بی عکسی...
(1)