چهارشنبه، اسفند ۲۴، ۱۳۹۰

نهنگ آید


بالاخره خرگوش هم دارد می‌رود و جای خود را به نهنگ می‌دهد! این هم شعرش:

موش و بقر و پلنگ و خرگوش شمار
زان بعد که بگذری نهنگ آید و مار
زان پس به اسب و گوسپند است شمار
بوزینه و مرغ و سگ و خوک آخر کار




" این عید سعید باستانی را به تو و خانواده گرامی تبریک عرض می‌کنم"
این یک متن کلیشه‌ای است؛ می‌دانم! اما چند روز پیش که کارت پستال‌های قدیمی دوران مدرسه‌ام را می‌دیدم، از خواندن دوباره و دوباره آن‌ها، نه تنها خسته نشدم کلی هم ذوق کردم!
آن‌وقت‌ها روزهای آخر اسفند و سر کلاس، کارت‌ها را رد و بدل می‌کردیم. می‌توانستیم همان‌جا و رو در رو به هم تبریک بگوییم، اما چه خوب که به آن بسنده نکردیم. کارت‌هایی از برخی دوستانم دارم که حتا چهره‌شان در ذهنم نمانده و مطمئن نیستم اگر در خیابان به هم بر بخوریم، همدیگر را به جا می‌آوریم یا نه!
حالا این کارت‌ها مانده‌اند و بخشی از خاطرات شیرین آن روزهایم هستند.

چند تا از آن‌ها را ببینید!









این کارت، نقاشی دوستم نیره است.


این هم یکی از دست‌خط‌های پشت کارت J

نوروزتان پیروز...

پ.ن. عکس را در جاده‌ای که به سمت آبشار راین می‌رفت، انداختم. رشته کوهی که در پس‌زمینه دیده می‌شود "هزار" است.

@: برای دیدن عکس ها در اندازه بزرگ تر، روی آن ها کلیک کنید.
Click on photos




۳ نظر:

ناشناس گفت...

سلام
سال نو مبارک
عکس زیباست ولی شلوغ. کادر بسته ترش بهتر بود
این دست خط پشت کارت هم خیلی بامزه بود
ممنونم
داوود

آرش گفت...

سال نو بر شما فرخنده.

آتوسا تقوی گفت...

به داوود: سلام، سال نو شما هم مبارک.. کادر بسته ترش را هم دارم اما از این بیشتر خوشم آمد! مرسی :)

به آرش: سپاسگزارم.. امیدوارم سال خوبی پیش رو داشته باشید.