بالاخره خرگوش هم دارد میرود و جای خود را به نهنگ میدهد! این هم شعرش:
موش و بقر و پلنگ و خرگوش شمار
زان بعد که بگذری نهنگ آید و مار
زان پس به اسب و گوسپند است شمار
بوزینه و مرغ و سگ و خوک آخر کار
" این عید سعید باستانی را به تو و خانواده گرامی تبریک عرض میکنم"
این یک متن کلیشهای است؛ میدانم! اما چند روز پیش که کارت پستالهای قدیمی دوران مدرسهام را میدیدم، از خواندن دوباره و دوباره آنها، نه تنها خسته نشدم کلی هم ذوق کردم!
آنوقتها روزهای آخر اسفند و سر کلاس، کارتها را رد و بدل میکردیم. میتوانستیم همانجا و رو در رو به هم تبریک بگوییم، اما چه خوب که به آن بسنده نکردیم. کارتهایی از برخی دوستانم دارم که حتا چهرهشان در ذهنم نمانده و مطمئن نیستم اگر در خیابان به هم بر بخوریم، همدیگر را به جا میآوریم یا نه!
حالا این کارتها ماندهاند و بخشی از خاطرات شیرین آن روزهایم هستند.
چند تا از آنها را ببینید!
این کارت، نقاشی دوستم نیره است.
این هم یکی از دستخطهای پشت کارت J
نوروزتان پیروز...
پ.ن. عکس را در جادهای که به سمت آبشار راین میرفت، انداختم. رشته کوهی که در پسزمینه دیده میشود "هزار" است.
@: برای دیدن عکس ها در اندازه بزرگ تر، روی آن ها کلیک کنید.
Click on photos