برای مادر و به یاد روزهای بی خیالی کودکی
این شعری بود که سال ها پیش با خط خرچنگ قورباغه نوشتم و به عنوان هدیه به مادرم دادم!
ای مادر عزيز که جانم فدای تو
قربان مهربانی و لطف و صفای تو
هرگز نشد محبت ياران و دوستان
همپايه محبت و مهر و وفای تو
مهرت برون نمیرود ز سينهام كه هست
اين سينه خانه تو و اين دل سرای تو
آن گوهر يگانه دريای خلقتی
کاندر جهان کسی نشناسد بهای تو
مدح تو واجب است ولی کیست آن کسی
کاید برون ز عهده مدح و ثناي تو
هر بهرهاي كه بردهام از حسن تربيت
باشد ز فیض کوشش بی منتهای تو
ای مادر عزیز که جان دادهاي مرا
سهل است اگر که جان دهم اکنون برای تو
گر جان خویش هم ز برايت فدا كنم
کاری بزرگ نیست كه باشد سزاي تو
تنها همان توئی که چو برخیزی از میان
هرگز کسی دگر ننشیند به جای تو
گر بود اختیار جهانی به دست من
ميريختم تمام جهان را به پاي تو
ابوالقاسم حالت
عکس گوشه ای از عمارت هوامحل در شهر جیپور را نشان می دهد. این شهر تاریخی در زمان مهاراجه سوای جای سینگ دوم، فرمانروای آمبر بنا شد. قلعه ای دیدنی به همین نام -آمبر- نیز در جیپور وجود دارد.
شهر جیپور مرکز ایالت راجستان است و به خاطر ساختمان های صورتی رنگ آن، شهر صورتی نیز نامیده می شود. می توان گفت بافت قدیم شهر به تمامی صورتی رنگ است گرچه صورتی اینها با رنگ صورتی که در ذهن من است، تا حدی تفاوت دارد! رنگ صورتی یادگاری است از دوران استعمار انگلیس، چرا که در سال 1876 این شهر را به افتخار ورود ملکه بریتانیا و همسرش صورتی می کنند!
هوامحل کاخی تاثیرگذار و به یاد ماندنی است؛ هم از لحاظ ظاهری و هم کاربرد تاریخی!
کاخی است در 5 طبقه و شبیه تاج کریشنا -یکی از خدایان هندوها- و 953 پنجره ی شبکه مانند دارد.
در آن دوران، زنان خاندان سلطنتی (مهارانی ها) یعنی همسران مهاراجه، اجازه رفت و آمد و گردش در شهر را نداشتند و از پشت این پنجره های کوچک رفت و آمد مردم در شهر و رژه ها و جشن های سلطنتی را تماشا می کردند بدون آن که خودشان دیده شوند.
به راهنمای هندی گروهمان گفتم در واقع این جا زندانی طلایی برای زن ها بوده است و او لبخند زد! به نظر من هندی ها مردمانی صبور و خوش اخلاق هستند!
برای دیدن تصویری کامل تر از کاخ بروید به این جا.
هوامحل، جیپور، هند
بهمن 89
Lady
Hawa Mahal, Jaipur, India